سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دریچه
لینک دوستان

 

 فروردین سال 1389... پشت فرمون...توی جاده...یه حادثه...ته دره...  

5نفر ...پدر..مادر ...برادر ...و خودش

یک ماه کما...دست و پای شکسته...مرگه 4 نفر...پدر...مادر...خواهر...برادرش

و حالا در انتظار مرگه...دلی که میدونم قبلا مرده و سرطانی که جونش رو بالا میاره!!!

یک پسر 24 ساله

فقط 24 بهار

و بهاری که برای ما حتمی به نظر میرسه ....اما از اون بپرسین که چه تضمینی هست که زنده بمونه...

ازش بپرسین خونه تکونی کرده؟؟!!!

 

لحظه ی تحویل سال ...و تمام لحظات زندگیتون برای آدم های اطرافتون دعا کنید

اگر نمیتونید دستشونو بگیرید بذارید که یه دست بزرگتر این کارو بکنه!!!

قبل از اینکه بمیرن گل و به پاشون نشستن...

قبل از اینکه دل شکسته بشن ،همدردی...

قبل از اینکه به نقطه ی ((ترحم)) برسن ،هواشون رو داشته باشید

 

این خبر رو به تمام فرشته های اطرافتون هم برسونید،که به قلب هایی که برای همنوعشون میزنه چیزی جز فرشته نمیشه گفت!!

 

اللهم صل علی سیدنا محمد و اله الطاهرین

  


[ جمعه 89/12/27 ] [ 9:16 صبح ] [ صحرا ]
درباره وبلاگ

و هدفونی که ذوب میشود ازحرارت تنی که بار دار احساس است... شعر ها ونوشته ها مال خودمه! انتقاداتتون رو قورت ندین،بگیــــــــــــن! کــــپی هم حلاله عین شیر مادر!
برچسب‌ها وب

اکیپ دوست داران سید علی ضیاء