|
دریچه 
| ||
|
به یمن قدمت بر دل و با رفتنت از آن
اشک های سبز من هر شب تاکه خاک جان یافته از روحت
مر ده باد شما !!
[ سه شنبه 89/10/14 ] [ 12:47 عصر ] [ صحرا ]
زیر دوش میروم
[ سه شنبه 89/10/14 ] [ 12:37 عصر ] [ صحرا ]
مثل یک دیوانه ی الکلی که در بهت دریا آنقد آب بلعیده که تار و پودش هر لحظه ساز جدایی میزنند به کما رفته ام . . . .
قیام میکنم یک به یک سر می برم!
[ یکشنبه 89/10/12 ] [ 1:50 عصر ] [ صحرا ]
تو احساس زیبایی را به من میدهی و من ... تکه کاغذی سیاه شده را... [ جمعه 89/10/10 ] [ 11:53 صبح ] [ صحرا ]
باغ ذهنم مدت هاست
غار تنهایی من یادم ست خاک دیوار و گاه به گاه خاطره بازی من.. من [ پنج شنبه 89/10/9 ] [ 3:56 عصر ] [ صحرا ]
در گیر و دار زندگی در این سکوت بی سبب من تا خدا یک لحظه است [ سه شنبه 89/10/7 ] [ 10:4 عصر ] [ صحرا ]
|
درباره وبلاگ  و هدفونی که ذوب میشود ازحرارت تنی که بار دار احساس است... شعر ها ونوشته ها مال خودمه! انتقاداتتون رو قورت ندین،بگیــــــــــــن! کــــپی هم حلاله عین شیر مادر!
| |
